۱۳۸۹ آذر ۱۲, جمعه

چند سالی هست که پتیشن امضا می کنیم. بمب گوگلی راه می اندازیم. تحریم می کنیم. اما تا زمانی که این حاکمان بی شرف بر ما حکومت می رانند هر کون نشسته ای جرات می کند که تاریخ فرهنگ و هویت ما را به تاراج ببرد. با خودمان فکر کردیم جدای از تلاش مجازی برای هویتمان برای نام همیشه ابدی خلیح پارس جه کردیم؟
از هم اکنون باید برای مبارزه با بیلبوردهای تبلیغاتی بازیهای جام جهانی 2022 که اعراب تمام تلاششان را برای جایگزین کردن نام خلیج پارس خواهند کرد آغاز کنیم . وقت را هدر ندهیم
بهتر است با باز نگری دوباره تلاشهای پیشین راه جدیدی را آغاز کنیم.

۱۳۸۹ آبان ۱۲, چهارشنبه

جناب آقای ا.ن آقا این جملات از دهان است که خارج می شود یا مستراح؟

۱۳۸۹ آبان ۶, پنجشنبه

منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کورش، شاه بزرگ … نبیره چیش‌پیش، شاه بزرگ …

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل‌های پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.

من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.

مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …

من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم.

همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود که دل‌ها شاد گردد.

بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کورش شاه، پادشاهی که ترا گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’



روز جهانی کوروش،شاه شاهان گرامی باد

۱۳۸۹ مهر ۲۸, چهارشنبه

کسی غلامرضا خوش‌رو کوران کردیه معروف به خفاش شب رو به یاد می یاره؟ کسی یادش می یاد که دراعترافات تلویزیونی مرتب از همدست خودش به نام حمید رسولی نام می برد؟ دادگاههای آن زمان اما حمید رسولی رو ساخته و پرداخته ذهن خفاش شب می دونستن و در عوض از همدستی به نام علی کریمی
نام می بردند که ما هیچ گاه تصویرش رو ندیدیم. بدها هم که گفتند اعدام شد و پرونده مختومه

دی ماه 1377 و قتلهای زنجیره ای
وزرات اطلاعات تنی چند از مدیرکل های وزرات اطلاعات رو در قتل دگر اندیشان مقصر اعلام کردو در این بین حمید رسولی از مدیران میانی وزارت اطلاعات به جرم آمریت و صدور دستور در راستای اجرای دو فقره قتل آقای داریوش فروهر و خانم مجداسکندری حبس ابد محکوم شد.

این حمید رسولی همون حمید رسولی همدست خفاش شب نبوده؟

همون روزهایی که می گفتن اگه خاتمی رییس جمهور بشه امنیت به خطر می افته. همون روزهایی که رژیم انتقام رای مردم رو اول از زنان با آغاز قتلهای زنجیره ای و اجیر کردن خفاش شب و همدستی یکی از مدیران وزرات اطلاعات برای انجام آن و با قتل داریوش و پروانه فروهر و ... ادامه پیدا کرد.

کی میشه ابعاد کثافت کاریهای این رژیم بر ملا بشه؟
کی میشه تک تکشون جواب حونهای بیگناهان رو بدن؟

۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

چرا یادم نمی ره؟

امروز بعد از سالها اسم داوود سلیمانی رو شنیدم. این اسم خیلی آشنا بود. عکس رو که دیدم یادم اومد.
دکتر داوود سلیمانی. خوابگاه دانشگاه تهران. سالهای 1376-75 . معاون دانشجویی دانشگاه تهران در دوره اصلاحات. یادم میاد که ما اون سالها خیلی پر شر و شور بودیم. خیلی از آزادی ها و امکاناتی که دانشجویان دختر ساکن فاطمیه در حال حاضر دارن مدیون اعتراضات بچه های پر شر و شور اون زمانه.
همون روزها بود که خیلی ها در اعتراض به تغییر قوانین ساعت ورود به خوابگاه اعتراض و اعتصاب می کردن. بیشتر بچه های هنر بودن که تمرین ها و ژوژمان هاشون تا دیر وقت طول می کشید. یه شب بعد از چندین روز اعتراض جناب آقای داوود سلیمانی مجبور شد که به جمع اعتراض کنندهایی که در محوطه خوابگاه تجمع کرده بودن بیادو یکی از بچه ها به نمایندگی بقیه شروع به صحبت کرد. آقای دکتر خوب گوش دادو گوش داد و در پایان فرمودند از نظر من دختر باید خیلی زود به خوابگاه برگرده و گر نه باعث فساد می شه.فرمودند که از نظر ایشون حتی 7 شب هم خیلی دیره! یادتونه آقای دکتر؟
من که یادم نمی ره!
در اینکه ممکنه آقای دکتر تغییر عقیده داده باشند شکی نیست. شاید بعضی ها رو بشود بخشید اما نباید فراموش کرد باید گفت و نوشت که عبرتی باشد برای باقی سیاست مداران که ما حواسمان خوب هست

۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

درست لحظه ای که فکر می کنی چه خوب صداتو شنیدم و و خیالم راحت شد. اونوقت بدترین خبر زندگیتو می شنوی. اونوقته که کاری از دستت بر نمیاد جز دعا و گریه. خدایا کمکش کن

هر کی این نوشته رو می خونه واسه سلامتی یکی از عزیزترین کسان من دعا کنه
خدایا به تنها چیزی که اعتقاد دارم اینه که اگه تو بخوای میشه. کمک کن
خواهش می کنم
آدمها چند بار تو زندگیشون بدترین روز زندگی دارن؟

۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

ما صبــــــــوری کردیم و، تاراجگر مغــــــــرور تر

انگار سالها پیش بود که رای دادیم و رایمان دزدیدند و اعتراض کردیم و کشتند و فراموش شدیم و ...
انگار سالهاست صبر کرده ایم که شاید فرجی شود و نیرویمان انباشته تر و بیشتر. غافل از اینکه ما صبوری کردیم و تاراجگر مغرور و مغرورتر

خواب را باید بر چشمان این بی شرفها حرام کنیم. نگزاریم که بیش از این بر ما بتازند.
تلاقی حضور دریای بیکران سبزها و مقام معلق رهبری فرصتی تاریخی برای لرزه انداختن بر اندام نحیف حکومت است، فرصت را از دست ندهیم.

۱۳۸۹ تیر ۲۱, دوشنبه

امیدی نیست

۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

خیلی دیر اقدام کردم. اما تا حالا خوب بوده. از کسانی که روی نرو هستن دوری می کنم جدیدا. ارتباط کم با اونا آرامش بهم داده. خیلی خوبه
مهم نیست دیگه برام که دوسته. آشناست. فامیل نزذیکه. فامیل دور. هر کسی که می خود باشه
آسمان عشق زمین مال منه! :).

۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

تا یادم نرفته بگم که یکی از بهترین کادوهای عمرم رو گرفتم دو روز پیش.


. این دوست خارجی چطور منو اینقدر خوب می شناسه؟
تازه فهمیدم که خیلی دهاتی هستم.:)

پ.ن: کمربند ساخت دست از کشور سوئیس با یه عالمه گاو طلائی روش :)
یعنی اینقدر خدا حواسش نیست؟
چقدر دوست دارم بنویسم.
فینگیلی خیلی بزرگ شدی. خیلییییی

فکر نمی کردم در عرض 9 ماه اینقدر واسه خودت ادعا داشته باشی. بیشتر عاشقت می شم و قتی به هر ترتیبی حق خودتو می گیری :)
این روزا عاشق این کلمه ام. دور

خدایا خیلی دور خیلیییییییییییی
میشه؟
هر چی من از این آدم معروفا فراری بودم و هستم اون سعی می کنه خودشو به اونهابچسبونه. !!

۱۳۸۹ خرداد ۲۱, جمعه

۱. تفاوت "حضرت والا" و "حضرت آقا" را توضیح دهید!

۲. دو کلمهء "مقام عظمای ولایت" و "شاهنشاه آریا مهر" را تعریف کنید!

۳. معنی عبارتهای " جانم فدای رهبر" و " جان نثار" را به طور خلاصه شرح دهید!

۴. دو کلمهء "بیت" و "کاخ" چه تفاوتهایی دارند؟!

۵. تفاوت دو گروه "عاشق ولایت" و "سلطنت طلب" را در چند سطر توضیح دهید!

۶. "بنیاد پهلوی" و "بنیاد علوی" چه کارکردهایی داشته و دارند؟!

...

تا وقتی که مردم این سرزمین پی قهرمان ساختن از آدمها هستند و بت ساختن!
و بت پرستی های نوین و شرک های امروزی! حال و روز این مملکت، همین است که
هست... حیف از گلهایی که پرپر شده اند


نقل از ایمیل ناشناس

۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبه

یادم می یاد می گفتی که آدم وقتی ناراحت می شه، کلی از سلولهای بدنش می میرن. و همیشه می گفتی غم مرگ می یاره

خیلی غصه دارم این روزا. از سفر متنفرم

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

نکنه که تو هم این چند روز گلوت مثل امروز من درد می کرده؟
چقدر نجیبی
همیشه فکر می کردم که در روابط انسانی و شناخت آدمها خیلی خدا هستم. اما اینبار بد جوری پوزم خورد

همیشه فکر می کردم که تو اونقدر خوبی که اون عوضی هم بلاخره مثل تو می شه. اما خیلی زودتر از زمانی که اون باید شبیهت می شد، شدی عینهو اون.

متاسفم

۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

این آخرین جمله خامنه ای ددمنش در پیامش به مردم فلسطین است:
برادران و خواهران فلسطینی! به خداوند حکیم و قدیر اعتماد کنید، قدرت خود را باور کنید و بر آن بیفزایید. و به پیروزی نهایی یقین داشته باشید و بدانید که : وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ.

!!!!!!!!

۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

چقدر نفرت از تو وقت منو می گیره! میشه فراموشش کنم؟

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

امروز دوست دارم یه کم خودمون رو نقد کنم. نگین الان وقتش نیست و ما به نیرو نیاز داریم و ... اگه قراره در ایران اتفاقی بیافته بهتره که پایه رو از اول درست بزاریم. کاری نکنیم که بعدها امروزمون رو انکار کنیم و بگیم ما نبودیم
مدتهاست که در سایت های ایرانی اخبار ضد و نقیضی میاد و میره. یه روز یکیو به فحش می بندیم و کلی حرف بارش می کنیم و فرداش با یه جمله اون خداش می کنیم .
یه روز خمینی میشه پیر خرفت و یه روز کلامش میشه وحی منزل. اگه قراره یه روز رفسنجانی دزد و قاتل و ... باشه و یه روز همه عاشق سینه چاکش بشیم که نمیشه. اگه سایت جنبش سبز یه روزایی بشه کعبه آمال ما و همه خبرهایی که آرزومونه ازش دربیاریم و لینک بدیم و یه روز بشه نفوذی و بگیم از خودشونه و یه چیزیش میشه و ... که درست نیست! اگه علی دایی یه روز اسطوره است و یه روز تسبیح بدست و پاچه خوار و زندگیمون بشه فحش خواهر و مادر به علی دایی و امروز همه دمش گرم و ای ول بهش بگیم نمیشه
اگه قراره این مملکت به جایی برسه باید تکلیفمون رو با خودمون مشخص کنیم. اگه کسی جایی تو جنبش نداره یاد بگیریم که استفاده ابزاری ازش نکنیم. اگه قراره نقد از کسی بشه کاری نکنیم که راه برگشتی برای خودمون نزاریم. بهتره که با نقدی درست و عادلانه باهاش برخورد کنیم . سوء استفاده از اشخاص، حوادث و رویدادها در موارد خاص به اعتبار جنبش لطمه می زنه
بهتره از این به بعد با دید باز انتقاد کنیم و راه رو برای فضایی باز و سالم در آینده باز نگه داریم

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۱, جمعه

و اکنون با اندوه فراوان متاسفانه به این نتیجه رسیدم: خیلی دور خیلیییییییییی ...

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

قصّه ورود مادران۳ کوهنورد امریکأیی و باز هم تحقیر زنان!

سالهاست که این رژیم کثیف زن بودن رو تحقیر می‌کنه، سالهاست که در مدرسها و خانوادهها رازهای پنهان کردن زنانه گی رو به ما یاد دادن و ادامه میدن، سالهاست که گفتن ما رو در اون دنیا با دیده شدن یه تار مو با موهامون آویزون می‌کنن، اونها مارو ترسوندن و ترسوندن، اما یواش یواش لازم شد که استفاده دیگه‌ای هم از حجاب بشه، لازم شد برای تحقیر مردانگی حجاب به سر مردها هم کنن. حجابی که سالها نشانهٔ عصمت و عفت بود ناگهان شد نشانهٔ زبونی و ترس، کم کم ترس حکومت از لو‌ رفتن ابزاری بودن حجاب ریخت حالا دیگه چادر باید وسیلهٔ قدرت نمأیشون به همهٔ دنیا بشه، و چه چیزی بهتر از کشوندن ۳ مادر بخت برگشته و حجاب کردن به سر اونها، این بیشرفها دیگه کارو به جأیی رسوندن که مادر بودن رو هم مورد مضحکه قرار میدن، کشوندن این ۳ مادر بی‌چاره امریکأیی به ایران و چادر سر کردن اونها تحقیر تمامی زنان و مادران دنیاست.

کاش دنیا بفهمه و درد و غصهٔ زنان و مادرهای ایران رو به گوش همه برسونه، کاش ... الان بهترین فرصته

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

بازداشت احمد یزدانفر محافظ ارشد میر حسین موسویقطعا کاری فکر شده می باشد که شاید چندین ماه سبک و سنگین شده. سیاستمداران مکار جمهوری اسلامی احتمالا اندیشه های شومی در سر دارند.
دور از ذهن نیست که با عدم همکاری احمد یزدانفر برای اعتراف بر ضد موسوی و از آنجا که به میزان وفاداری او نسبت به موسوی آگاه هستند از حربه تهدید جانی موسوی در پیش روی یزدانفر استفاده کنند و در آخر وی را به خاطر حفظ جان موسوی تسلیم به نشستن بر صندلی اعتراف کنند.
وظیفه ما آگاهی پیش از وقوع حادثه است. فراموش نکنیم هنوز رسانه میلی بر بسیاری از ایرانیان نفود دارد

بیایید تا دیر نشده از هم اکنون چاره ای بیندیشیم.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

انگار همین دیروز بود که با خودم کلنجار می رفتم که رای بدم یا نه. راستش اصلا دلم نمی خواست رای بدم. کلی از دوستان با من بحث می کردن که رای بده. و من تا 48 ساعت قبل از آغاز رای گیری هنوز مصمم به رای ندادن بودم. در پایان تصمیم به رای دادن گرفتم. از اونجایی که رای گیری در ایران چند ساعتی بود که آغاز شده بود بعد از رای دادن شروع کردیم با دوستان درباره نتایج بحث کردن . بحث بر سر کروبی بود و موسوی . در خیال هم فکر نمی کردیم که ا.ن بیشتر از 4 میلیون رای بیاره که یکی از دوستان گفت خبرهای خوشی از ایران نمی رسه. باورم نمی شد و فکر کردم شوخی بیش نیست. تا ساعت ها فکر می کردم که نتایج تغییر خواهد کرد. با خودم می گفتم شهرهای بزرگ مونده هنوز و چه خیال خامی بود.گفتند که اعلام شده رای ا.ن بیش از بقیه است. خیلی عصبانی بودم از خودم که رای دادم مخصوصا زمانی که خامنه ای بی شرف از حماسه حضور ما سپاسگزاری کرد. احساس می کردم بدجوری رو دست خوردم. بعد از اون شروع شد تیر اندازیها و کشتن ها زندان ها. فیلمها رو که می دیدم شب کابوس بود که در خواب می دیدم. الان بعد از 1 سال و یک ماه فکر می کنم یکی از بهترین کارهایی که کردم رای دادن بود. هرگز از کاری که کردم احساس ذره ای پشیمانی ندارم و با افتخار می گم که من اونروز رای دادم. می تونم با وجدان راحت فکر کنم که یک قطره خیلی کوچکی از دریای بی کران مردمی بودم که برای تغییر رای دادن. می تونم احساس کنم که سهمی هر چند ناچیز در آینده ایران داشتم. می تونم فریاد بزنم که رای من کو؟ هنوز گا ه گاهی به عکسی که از برگه رایم انداختم می اندازم و احساس غرور می کنم.
ماه سالگردها

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

امروز روز مادره. به حرمت خونهایی که ریختی و دلهایی که شکوندی. مادرانی که داغدارو عزادار کردی امیدوارم روزی تقاص همه کارهات رو پس بدی

امروز روز مادره . تو سفاک ددمنش چه می دونی از مهر مادری و انتظار مادری که فرزندش در اسارته. قلبم می گیره وقتی فکرشو می کنم مادری سالها با هزار امید و آرزو فرزندی بزرگ می کنه و کثافتی مثل تو وقیحانه حاصل سالهای سال جوانی و زندگی شو در روز روشن از ساقه می چینه که برای چند صباحی بیشتر در مسند زور و قدرت بمونه. تو خامنه ای نمی دونم مادر داشتی. مادرت هیچ وقت با تو از مهر سخنی گفته. با تو از عشق. مهربونی و ... حرفی زده. هیچ وقت قصه حاکمان ظالم و پیروزی مظلوم رو واست گفته و اگر هم گفته قلب سیاه تو ذره ای لرزیده؟ میتونی بفهمی وقتی به یه مادر خبر اعدام رو میدن یعنی چی؟ الان دل تو چه حالی داره وقتی خبر میدن که پنج فرزند رو فقط و فقط به خاطر تو و حکومتت اعدام کردن. آه اشتباه می کنم تو خودت دستور دادی به کشتن. تو خیلی بدبختر از اونی که دلت بلرزه. سنگ هم بود تا حالا تکونی خورده بود.امیدوارم به حرمت خونهایی که ریختی و دلهایی که شکوندی. مادرانی که داغدارو عزادار کردی روزی تقاص همه کارهات رو پس بدی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

زنگ نزن به من خواهشا. اسمت که مییاد رو سل فون استرس می گیرم.
این دوست خارجی من بلاخره منو مجبور کرد که از گاراژسیل خرید کنم!! دوست داشتم و کلی با هم فان داشتیم :)

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۷, جمعه

خدایا خودت گفتی خدا شما را دوست دارد.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

اوایل اینجور فکر نمی کردم اما الان بعد از ماهها در بالاترین بودن اعتقاد دارم که عده ای از بچه ها واقعا دارن زحمت می کشن. علیرغم کاستی ها خیلی وقتها منبع خبر برای ایرانی ها بوده. کسانی که بدون هیچ چشمداشتی فقط و فقط برای ایران عزیز دارن وقت و انرژی می زارن. بحث اینجا بحث درباره کاستی و پیشنهاد بهتر شدن و ... نیست. حرفی که می خوام بزنم سوء استفاده یه مشت تجزیه طلب بیماره که می یان این وسط و لینک ها و نظراتشون واقعا اعصاب خورد کنه. اخیرا تعدادشون هم به نظر زیاد تر شده که ممکن از طرف خود رژیم باشن که کیفیت رسانه ای بالاترین رو پایین بیارن. بعد از دعواهای فرارون و کار به جایی نرسیدن و وقاحت روز افزون این جماعت بد نیست برای گوشمالی تعدادی از اونها و برای عبرت دیگران عضویت سردسته های اونها که خیلی از ماها اونها رو می شناسیم در بالاترین حذف بشه و اگر بقیه ادامه دادن به همین ترتیب. کسی که آزادانه در بالاترین لینک های تجزیه طلبانه می گذاره با سردمدارن این رژیم کثیف که جور دیگری این مملکت رو دارن به تاراج می دن فرقی نداره.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

بعضی وقتها دقیقه ها و دقیقه ها می گذره و من یک باره می بینم که مفهوم زمان برام کاملا بی معنی بوده. معمولا توی اون دقایق به بجه گی یام فکر می کنم. اه لعنتی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۲, یکشنبه

سالها در گوش مان خواندن موسیقی و رقص حرام است و ما هیچوقت آلات موسیقی (ادوات حرام!) را ندیدیم و نشناختیم و دریغ از آموزش یک نت در مدارس مان. که خدایی نکرده منحرف نشویم. ما محروم از موسیقی بودیم و شادی و اینان در حال آموزش و یارگیری برای گماشتن در کهریزک ها. ما محروم از پوشیدن لباسی که اندکی رنگ داشته باشد و کودکی ربوده شده امان را رنگی ببخشد و اینان در حال خرید باتوم که بعدها بر سرمان بکوبند و ما ... اما زندگی چیز دیگری به من یاد داد. فرزند 7 ماهه من اکنون با نوای موسیقی کودکانه شاد میشود و میرقصد. رنگ شاد را می شناسد و خوشنود از زیبایی رنگ ها می خندد. بی شرف ها با فطرت آدمی هم سر جنگ دارند.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

می گن که زکات علم نشر آن است. حالا هم که مد شده دستورای آشپزی من هم شاهکار خودم رو اینجا رو می کنم. طریقه درست کردن دوغ! اونم دوغی که مزه دوغ گاز دار ایرانی بده. مثل دوغ آبعلی

مواد لازم :
شیر:4 لیوان
ماست: 1.5 لیوان
نمک: 2 قاشق غذاخوری
قند: 8 عدد
آب
نعناع خشک: نصف قاشق چایخوری

طرز تهیه
در یک ظرف 1 گالنی یا طرفی که گنجایش 3.8 لیتر داشته باشه (در آمریکا ظرفهای شیر 1 گالنی بهترین گزینه هستند) 4 لیوان شیر را ریخته سپس 1.5 لیوان ماست به آن اضافه کرده. نمک و نعناع و قند را اضافه کرده و بفیه ظرف را با آب ولرم پر می کنیم. در آن را می بندیم و کمی بهم می زنیم و برای یک هفته در جایی بیرون از یخچال می گزاریم (من در کابینت می زارم) . بعد از یک هفته ابتدا آن را بشدت تکان داده بعد در آن را باز کرده و برای 2 تا 3 روز در یخچال می گزاریم.
بعد بخورید و من را دعا کنید!

۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه

امروز که به بالاترین سری زدم دیدم که مردهای غیور حسابی بهشون بر خورده بود و لینک های بسیاری در مخالفت با آخرین نوشته شادی صدر دیدم. شادی صدر چه چیز گفته که مردان اینچنین برآشفته شدن؟ جز این که خیلی صریح و واضح از یک درد بی درمان در جامعه مردسالار ایران سخنی گفته؟ آهای تو که بهت برخورده و تا حالا هیچ متلکی نزدی و به زنان فامیل و خانواده هم تذکر حجاب و عفاف و ..ندادی. اما شده یک بار به قوانین تبعیض آمیز در مورد زنان اعتراض کنی؟ شده فکرت یه لحظه هم بره سراغ غم مادرانی که حق حضانت فرزندان رو ازشون می گیرن؟ شده ته دلت یه بار به مسئله تابعیت فرزندان زنان ایرانی که با اتباع کشورهای دیگه ازدواج می کنن فکر کنی؟ شده یه بار تویی که ندا ندا می کنی به فکرت برسه یه کار فرهنگی بکنی برای جلوگیری از قتلهای ناموسی و ...یا ته دلت یه نمه همچین بدت هم نمی یاد؟ عجیبه که چطور شادی صدر که تا دیروز قهرمان بود و سبز بود و برای دستگیریش یقه پاره می کردیم حالا شده خانم بده که مردان با غیرت ایرانی رو رنجیده خاطر کرده. از نظر من تو مردی که چشمات رو روی واقعیت می بندی با مردی که در کوچه پس کوچه ها دنبال دختران و زنان بی پناه می افته فرقی نداری. لطفا با خودتون صادق باشین یه کم

۱۳۸۹ اردیبهشت ۵, یکشنبه

چرا کسی در این مملکت فریاد نمی زنه. دین از سیاست جداست. چرا کسی فریاد نمیزنه که همه گه کاری های این رژیم فاشیست ارتباط مستقیمی با اسلام داره . چرا سعی در تطهیر اسلامی دارن که خیلی از قوانینش به هیچ عنوان با حقوق بشر سازگاری نداره؟ 1400 سال بس نیست.
راستش من دیگه خسته شدم از حرفها و سخن هایی که می گه راه خمینی این نبود. این اسلام نیست که این رژیم میگه و ...
الن وقتشه که یکی بیاد و بگه که راه رهایی این ملت از جهالت و خرافات و فقر و بدبختی یک حکومت سکولار و دموکراته
چرااااااااااااااااااا

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱, چهارشنبه

حتی فکرش دردناک که بعد از 30 سال هنوز این حجاب لعنتی اهرم فشاری برای زنان این مملکته. هر سال اوایل گرم شدن هوا به جای کلی کار مفید برای مردم ایران ذهن بیمار سران این مملکت آخوندی میره سراغ موی سر و اندام زنان و تبرج و هزار کوفت و زهر مار. در مدرسه که بهمون یاد می دادن با موی سر در جهنم قراره آویزونمون کنن و ... تا همین هفته پیش که علت زلزله هم گیر دادن به عفت و ... که کلی مضحکه دنیا شدیم.
دیروز هم که خبربرخورد نیروی آموزش دیده برای مقابله با بد حجابی رو دیدم. پیشنهادم اینه که با توجه به اینکه ظاهرن این نبود حجاب بدجوی پایه های سست این نظام و می لرزونه و چه بسا می ریزونه از این پس در اعتراض به محدودیت های روز افزون رژیم برای زنان در اجتماعات اعتراض آمیز به دولت کودتا حجابمون رو بر داریم.

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

ظرفیت آدمها برای خوشبختی چقدره؟ منظورم اینه که خدا تا چقدر می خواد به یه آدم های بخصوص حال بده؟ بعد آخرش چی میشه؟ حالشونو می گیره؟ چجوری؟
فکر کنم این حالتی که این روزها دارم یه کم به خل وضعی می زنه. نگرانم اما به کسی چیزی نگفتم هنوز. همش در مورد تو کوچولوی نازنینه. راستش یه مدته وقتی می بینم که چقدر فرق داری با بچه های دیگه و تو انگار که مستقیم از بهشت اومدی می ترسم. وقتی نگاه مظلومت رو می بینم، وقتی به همه چیز می خندی و همه به من می گن که این بچه گریه بلد نیست ، وقتی ساعت ها بازی می کنی اشکم در می یاد. چند روزیه خیلی اشکم سرازیر میشه می ترسم که خدا بالاتر از لیاقتم به من داده باشه. جز سپاس کاری نمیتونم بکنم. خدایا نگهدارش و نگهدارشون باش

۱۳۸۹ فروردین ۲۷, جمعه

یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود. آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و تا 4 خیابون اونطرف تر ولش می کنه. وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرارمی
کنه، اما نتیجهای نمیگیره. یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین. بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون. یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره. مرده میپرسه: " اون گربه کره خر خونس؟" زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!!

نقل از ایمیل یه دوست

۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

چرا وقتی اینقدر کار دارم هوس نوشتن های روزانه و شخصی بسرم می زنه؟ فردا یه عالمه مهمون دارم . آدم های جور واجور از کشورهای مختلف. الان هم باید زنگ بزنم و یه مهمونی دیگه رو ردیف کنم. خرید خونه نرفتم. لباس جوجه رو که واسش کادو اوردن رو باید برم عوض کنم. شلوارک آقای همسر رو سفارش دادم دیروز زنگ زدن که اول باید پولشو بدم بعد سفارش . غذای فرشته کوچولو رو ندادم و الان داره نگاهم می کنه!!!

ول کن دیگه برو به کارت برس
بدروووووووود فعلا
کوچولوی زیبا. باورم نمی شه که تو هنوز گناه نکردی. هنوز فکر بد تو ذهن کوچولوت نرفته. بد کسی رو نمی خوای. دروغ نگفتی و ...
حسودیم می شه بهت.
تو شایسته پرستشی
چقدر دلم سفر به یه جای کهن و زیبا. پرگل. با آدمهای رنگی می خواد. :(
حالا چرا با این موزیک دلم اینو خواست. دیگه نمی دونم! اکتبر!

الان عکسات رو مرور کردم. چقدر بزرگ شدی. یه کم یواش تر دنیا. می خوام حالشو ببرم. همین الان دلم واسه 6 ماه پیشش تنگ شده. می میمرم واست گردوی من.

چرا این روزای لعنتی نمی گذره؟ چرا اون اتفاقایی که من می خوام نمی یوفته؟ خسته شدم از این انتظارای دلهره آور

چقدر ثبت لحظه های زندگی زیباست. چقدر همه دوست دارند در این لحظه ها زیبا به نظر برسند.
تعریف زیبایی چیست؟

۱۳۸۹ فروردین ۲۳, دوشنبه

زمان:سال22 خرداد 1429 هجری شمسی
مکان: ایران

در حالی که مردم ایران با راهپیمایی سکوت خود نسبت به ادامه جریان انحصار طلب اعتراض آرامی داشتند نیروهای فشار با دستگیری و شلیک گاز اشک آور مانع از ادامه تجمع آرام مردمی شد و آنان را پراکنده کردند.
امام مجتبی خامنه ای از حضور پرشور مردم همیشه انقلابی در پاسداشت سالگرد حماسه حضور میلیونی مردم در سال 1388 تشکر کرد.
سبزها ضمن اعتراض به مصادره اعتراض آرام به نفع جریان انحصارطلب خبر از برنامه ریزی دقیق شان برای شرکت در تجمع آرام بعدی در سراسر ایران دادند.
و و و و .....................................

تا کی؟

۱۳۸۹ فروردین ۲۱, شنبه

اگر هخامنش به فراموشی سپرده شود ، گناه ماست که به فرزندانمان نیاموختیمش *
*مگر هزارها چیز دیگرکه به فرزندانمان می آموزیم ، مثل بازی های خشن کامپیوتری، در کتاب های درسی آمده اند؟؟؟ *
*پس گناه خودمان را گردن دیگری میاندازیم *
*خود ما چقدر آگاهی داریم؟ چقدر از پیشینه و تاریخمان اطلاع داریم *
* اگر آگاهی داشتیم انقدر تکرارش نمی کردیم *
آیا میدانید : حذف بخش هخامنش از کتاب درسی تاریخ به تصویب رسید؟
آیا میدانید : فرزندان ما دیگر حتی اسم کوروش کبیر را نمیشناسند؟
آیا میدانید : 29 اکتبر روز جهانی کوروش کبیر است و این روز فقط در تقویم ایران نیست؟
آیا میدانید : چند سال دیگر ، با نابودی کامل تخت جمشید باید سپاسگذار کشورهایی چون فرانسه باشیم که چندی از تخت جمشید را در موزه های خود حفظ کردند
*آیا میدانید ؟*
*ـ آیا میدانید:** اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت ۴۰سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد .
ـ آیا میدانید : کمبوجيه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ۱۲ ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با ۲۵۰ هزار سرباز ایرانی در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد . او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.
**ـ آیا میدانید :** داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار ۵۲۰ قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت ۲ نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد
**ـ آیا میدانید :** داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت . *
**ـ آیا میدانید :** داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ - ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد
**ـ آیا میدانید :** **داریوش بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوق بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد **
ـ آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت
**ـ آیا میدانید :** اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجامید *
*
**ـ آیا میدانید :** داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت داشتند
**ـ آیا میدانید :** داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است
**ـ آیا میدانید :** تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است
**ـ آیا میدانید :** داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند
**ـ آیا میدانید :** داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد
**ـ آیا میدانید :** اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد
**ـ آیا میدانید :** داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد *
**ـ آیا میدانید :** فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد
** ـ آیا میدانید :** در طول سلطنت داریوش کبیر ۲۴۲ حکمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با ۲۴۲ مورد شورش مقابله کردو همه را بر جای خود نشاند و عدالت را در سرتاسر ایران بسط داد . او در سال آخرپادشاهی به اندازه ۱۰ میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت
**ـ آیا میدانید :** داریوش در سال ۵۲۱ قبل از میلاد فرمان داد : من عدالت رادوست دارم ، از گناه متنفرم و از ظلم طبقات بالا به طبقات پایین اجتماع خشنود نیستم



مرسی از یکی از دوستان

۱۳۸۹ فروردین ۱۹, پنجشنبه

قبول دارم که بعضی وقتها در اینکه همه مردم ایران چنین اند و چنانند و متعلق به جنبش سبز و همگام اشتباه می کنیم. خلاصه اینکه تا وقتی این صدا و سیمای ج.ا.ا. دست این حکومته مردم از خیلی اخبار دورن. اگه که دسترسی به ماهواره هم باشن خیلی ها ته دلشون دشمن فرضی که این رژیم بیش از 30 سال ما رو شستشوی مغزی داده که وجودش رو ثابت کنه کار دست مردم می ده ومردم اعتماد لازم به رسانه های خارج از کشور رو ندارن و می گن دروغ میگن.
اخبار وقتی برای عامه مردم ارزش واقعی پیدا می کنه که از زبان ایرانی و از خاک ایران گزارش بشه. اعتقاد من اینه که تمام انرژی خودمون رو برای 22 خرداد باید برای تصرف صدا و سیما بزاریم. و این یعنی سقوط رژیم. یعنی شب نشده فلنگ و بستن. یعنی می شه اعلام کرد الان مردم تو خیابونا هستند. میشه بعد از 30 سال کثافت کاریهای اونارو فریاد زد میشه و میشه ...
از الان برای فراخوان 22 خرداد تلاش کنیم. از الان قرارو بزاریم 22 خرداد 1389.خیابان ولی عصر. خیابان جام جم. هدف: تسخیر صدا و سیما

۱۳۸۹ فروردین ۱۶, دوشنبه

بعضی وقتها فکر می کنم این آخوندها علاوه بر انواع مخدرات که استفاده می کنن به فیلمهای تخیلی و بت من و ... هم خیلی علاقه دارن.




موضوع از این قرار بود که در حدود 1500 سال قبل دو جسم نورانی به صورت کاملاً ناشناخته با یکدیگر برخورد می کنند و بر اثر این انفجار تمامی منطقه خاورمیانه از جمله کشور ایران اثرات قرار می گیرند که تا به امروز این اثرات در تمامی نقاط خاورمیانه و ایران مشاهده میشوند

۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

خیلی حس بدیه. فکر کن باکلی ذوق و شوق واست کلی عکس فرستادن و تو نصف آدمهای فامیل رو نمی شناسی! ترسیدم از اینکه بعضی هاشون اینقدر پیر شدن. خودخواهیه اما ترسم اینه که حتما در نظر اونها هم من خیلی پیر شدم. ای روزگارررررررررررر بگذر که چاره ای نیست جز همراه شدن و غبار پیری بر گرفتن.

۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

به سالگرد کودتای 22 خرداد 1388 چیزی نمانده. از هم اکنون باید به جمع آوری ایده های ناب اقدام کنیم و در نهایت با یک تاکتیک واحد ضربه ای کاری به دشمن وارد کنیم. اشتباهات گذشته را بپذیریم و با نقد دلسوزانه عملکرد پیشین از تکرار آن بپرهیزیم. بعد از جمع بندی قرار و مکان تجمعات یا هر برنامه دیگر را با تمام توان به آگاهی توده عامی مردم و کسانی که به اینترنت و ماهواره دسترسی نداند برسانیم. از هم اکنون به فکر باشیم.
اینو میزارم اینجا که هیچوقت فراموشم نشه.
روايت از علی (ع): اولين حيوانی که پس از رسول خدا(ص) از دنيا رفت عفير خر رسول خدا بود! اين خر با رسول خدا صحبت کرده بود ! و گفته بود : پدر و مادرم فدای تو، پدرم از قول پدرش و از قول جدش و جد جدش و ..نقل کرده که نوح (ع) جد من را در کشتی گذاشت و به مردم گفت ای مردم از نسل اين خر، خری متولد ميشود که رسول خدا بر او سوار ميشود، و من خوشحالم که آن خر هستم ! ـ 'عن امير المومنين علی قال ان اول شيی من ادواب توفی هو عفير حمار رسول الله ذالک الحمار کلم رسول الله فقال بابی انت و امی ���' ـ ( منبع: اصول کافی جلد ۱ ص ۱۸۴- کتاب الحجه باب ما عند الائمه من سلاح رسول الله )

۱۳۸۹ فروردین ۸, یکشنبه

حال نوشتم ندارم. :(

۱۳۸۹ فروردین ۵, پنجشنبه

خدایا با من سر جنگ داری؟ یا...

۱۳۸۸ اسفند ۲۶, چهارشنبه

دیروز وقتی عینک آفتابی رو دادم دستش برای اولین بار گفتم مواظب باش گمش نکنی!!!! . عصری که همدیگرو دیدیم گفت گمش کردم. بعد از 3 سال! ببخشید :(.  
امروز با هم رفتیم پیاده روی. دنیا به نظرش خیلی بزرگ بود.خیلییییییی

۱۳۸۸ اسفند ۲۵, سه‌شنبه

اگه جایزه نوبل آدم شناسی داشتیم قطعا نصیب من می شد. !!!!!!!
باور کنین

۱۳۸۸ اسفند ۲۴, دوشنبه

وقتی قبول کرده که اینجوریه و باید تحملش کنه . وقتی ته دلش رو که نگاه می کنه پشیمونه از انتخابش هر چند یه وقتایی ایییی قابل تحمل میشه. وقتی همه چیزش رو اعصابشه پول و ماشین و خونه شغل و ... به چه دردی می خوره؟!!!

دل که با این چیزا شاد نمیشه :(

۱۳۸۸ اسفند ۲۲, شنبه

دور از ذهن نیست که در صورت وخامت حال خامنه ای رفسنجانی از میان برداشته شود.

۱۳۸۸ اسفند ۲۰, پنجشنبه

سخنی با بازماندگان خمینی. شما آغاز گر باشید.

چند گاهیست که در خبرها می خوانیم و به نظر می رسد که خانواده خمینی اکنون آشکارا اما بدون کلام از جنبش سبز و مردم ایران حمایت می کنند. دیدارهای خانواده خمینی با سران سبز و زندانیان آزاد شده حاکی از همبستگیست. اما جناب آقای حسن خمینی. یاسر و خانم زهرا اشراقی و ... تا دیر نشده آغاز گر حرکتی باشید که شاید بعد از شما در تاریخ سیاست کثیف ایران نهادینه گردد و شاید که دیکتاتوری و ثنای خداگونه رهبران در ایران پایان پذیرد. از بزرگ خاندانتان شروع کنید و با نقد افکار خمینی این تابوی دیرینه در ایران را بشکنید. بهتر از ما می دانید که اشتباهات سیاست داخلی . خارجی. اقتصادی. اعدام ها قتلهای دگراندیشان همه از زمان خمینی آغاز گردیده بود. بهتر می دانید حکم اعدام بسیاری از جوانان امضای ایشان را داشته و باز بهتر می دانید و می دانید. جناب سید حسن خمینی نقد پدربزرگ و پدرتان احمد خمینی آسان نیست .اکنون بهترین زمان است. زمان را از دست ندهید و نامتان را در تاریخ ایران جاودانه کنید.

۱۳۸۸ اسفند ۱۸, سه‌شنبه

روز درخت کاری هم گذشت. می ترسم چهارشنبه سوری هم بگذره. چکار باید انجام داد برای اطلاع رسونی؟ چرا خبری از اسکناس نویسی نیست؟!

۱۳۸۸ اسفند ۱۷, دوشنبه

دخترانِ دشت!
دخترانِ انتظار!
دخترانِ امیدِ تنگ
در دشتِ بی‌کران،
و آرزوهای بی‌کران
در خُلق‌های تنگ!

دخترانِ خیالِ آلاچیقِ نو
در آلاچیق‌هایی که صد سال! ــ

از زرهِ جامه‌تان اگر بشکوفید
بادِ دیوانه
یالِ بلندِ اسبِ تمنا را
آشفته کرد خواهد...



دخترانِ رودِ گِل‌آلود!
دخترانِ هزار ستونِ شعله به تاقِ بلندِ دود!
دخترانِ عشق‌های دور
روزِ سکوت و کار
شب‌های خستگی!
دخترانِ روز
بی‌خستگی دویدن،
شب
سرشکستگی! ــ

در باغِ راز و خلوتِ مردِ کدام عشق ــ
در رقصِ راهبانه‌ی شکرانه‌ی کدام
آتش‌زدای کام
بازوانِ فواره‌ییِ‌تان را
خواهید برفراشت؟



افسوس!
موها، نگاه‌ها
به‌عبث
عطرِ لغاتِ شاعر را تاریک می‌کنند.

دخترانِ رفت‌وآمد
در دشتِ مه‌زده!
دخترانِ شرم
شبنم
افتادگی
رمه! ــ

از زخمِ قلبِ آبائی
در سینه‌ی کدامِ شما خون چکیده است؟
پستانِتان، کدامِ شما
گُل داده در بهارِ بلوغش؟
لب‌هایتان کدامِ شما
لب‌هایتان کدام
ــ بگویید! ــ
در کامِ او شکفته، نهان، عطرِ بوسه‌یی؟

شب‌های تارِ نم‌نمِ باران ــ که نیست کار ــ
اکنون کدامیک ز شما
بیدار می‌مانید
در بسترِ خشونتِ نومیدی
در بسترِ فشرده‌ی دلتنگی
در بسترِ تفکرِ پُردردِ رازِتان
تا یادِ آن ــ که خشم و جسارت بود ــ
بدرخشاند
تا دیرگاه، شعله‌ی آتش را
در چشمِ بازِتان؟



بینِ شما کدام
ــ بگویید! ــ
بینِ شما کدام
صیقل می‌دهید
سلاحِ آبائی را
برای
روزِ
انتقام؟

۱۳۳۰
ترکمن‌صحرا ـ اوبه سفلی

۱۳۸۸ اسفند ۱۵, شنبه

به امید رهایی از این واژگان عربی دلهره آور.
سالهای سال گفتند و نوشتند و خواندیم واژگانی بیگانه با فرهنگ مهربان و ساده و آشتی جویانه امان .
گفتند و نوشنتد و از بر کردیم: زوجه ، زوجات ،دخول، باغی،بغی، بول و دیه و بیضه و کر و استغاثه و قصاص و ..و ما هنوز نادان از معانی این واژگان غریب اکنون یک به یک محاربمان می خوانند! این بار اما چنان محاربی نشانتان خواهیم داد که تاریخ به خود ندیده باشد.

۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه

مدتها بود که می خواستم با مخملباف لیبرال حرف بزنم. مدتها بود که دلم می خواست فریاد بزنم و بگویم جناب آقای مخملباف و خیلی های دیگر که امروز فریاد آزادی سر می دهید. یک عذرخواهی به من و خیلی از هم سن و سالهای من بدهکار هستید. هرگز از یاد نمیبرم درست در سالهایی که باید کلی شاد می بودیم و خندان این رژیم آخوندی با کمک هنرمندان انقلابی چون شما چه ها که بر روح و روان ما نیاوردند. دبستان که می رفتم مدیر مدرسه به ما گفت که برای نمایش فیلمی بعد از وقت کلاس از اولیا رضایت نامه بگیریم. و ما خوشحال از نمایش فیلم در مدرسه و با دوستان رضایت نامه را گرفتیم و پای فیلم نشستیم. غروب یک روز زمستانی بود که از قضا هوا هم زود تاریک می شد و ما بخت برگشتان کوچک را در کلاسی تاریک زل زده به پرده پروژکتور به تماشای توبه نصوح نشاندند ! جناب آقای مخملباف من با دیدن فیلم شما مرد انقلابی و مسلمان سالها ترسیدم و لرزیدم . سالها فکر می کردم که در قبر می گزارنم و من پشیمان از کارهای نکرده خود را در راه جهنم می دیدم. نمی دانم چه تحولی در زندگی شما رخ داد که یکباره چنین دگرگون شدی. اما برای من مخملباف هنوز هم همان مرد لاغر انقلابییست که توبه نصوح را برای کودکانی که هرگز کودکی نکردند ساخت!یادتان نرود یک عذر خواهی به من بدهکارید هر چند کودکی من باز نخواهد گشت!
بی سرزمین تر از باد!
تا کی؟

۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

دلم می گیره برای زنان کشورم. بیشتر از همه اونایی که حق خودشونو نمی شناسن. اونایی که سهمشون از زندگی فدا شدن بوده. اونایی که یه عمر کار کردن . سوختن و ساختن. . دلم می گیره برای زنانی که محرومیت های فردی خود خواسته رو به محرومیت های اجتماعی این رژیم کثیف اضافه می کنن. وقتی که غریبه ای می بینن به بهانه شرم و حیا گره روسری که مثل گره دار می مونه رو محکم تر می کنن و چشم هیز مردای بی شرف عمق نگاه بیشترو بیشتر . دلم می گیره برای همه مادرانی که زادن پسر رو به زادن دختر تر جیح می دن. دردناکه وقتی تبعیض در بدیهی ترین قوانین بشری بین زن و مرد وجود داره. وقتی مادر در قانون کثیف آخوندی و اسلامی ارزشی نداره . میشه تموم بشه این تبعیض ها؟ می شه قوانین مربوط به زن مرد جای خودش رو یه روز با قوانین انسانی عوض کنه؟ می شه روزی بشه که انسانیت با معیاری جز جنسیت سنجیده بشه؟
میشه؟ میشه؟؟؟؟؟؟
به روز جهانی زن نزدیک میشویم. و تو چه می دانی که زن چیست ای ابله مرد متعصب بی مخ!!
پی نوشت: لطفا تبریک نگویید!
این چهارشنبه سوری فکر منو بدجوری مشغول کرده!

۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه


می خواستم خود سانسوری کنم و عکس بی ناموسی نذارم اینجا. اما خداییش شاهکاره. تصور اینکه 1200 سال قبل از میلاد ساخته شده سخته. این وبلاگ هم قراره هر چیزی دلم خواست و بزارم سانسور بی سانسور!. این هم قسمتی از تاریخ سرزمین من. *در زبان هنر این پیکره به عصر نوسنگی و یا عصر کشاورزی و یا عصر استقرار و عصر دهکده نشینی تعلق دارند آنها در تجسم زنان بر روی اندام های باروری تاکید داشتند .. من با تمام وجود در حال نگاه کردن به آنها هستم چون من هم فرزند یکی از این الهه هایم*


پیکره زن و مرد مارلیک 1200 قبل از میلاد . ارتفاع 38 سانت
* استاد عزیزم محمد رضا ریاضی

۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

هیچ وقت یادم نمی ره اولین باری که با صدای بلند داد زدم و فحش رکیک دادم رو! یادمه روز 18 تیر بعد ساعت 2 وقتی عاشقان ولایت بعد از نماز جمعه تند و تند خودشون رو رسوندن درب کوی ما پا به فرار گذاشیتم. نزدیکیای خوابگاه دخترها یه پراید سفید بود که یه مرد رانندش بود و یه زنکه گنده بک کنار دستش نشسته بود و با سرعت رد می شد هی داد میزد جنده ها برین تو خوابگاهتون تا ... منم با صدای بلند داد زدم جنده خودتی و جد و آبادت! حیف که صدامو نشنید حیف
دستگیری عبدالمالک ریگی دیگه این وسط چی بود؟
هر چی بیشتر میگذره می فهمم که فطرت آدمها انگار همه یه جوره. مشکلات زنها در همه جای دنیا یه جورایی مثل همه و آزار مردها هم انگار یه جور. همونطوری که یه زن ایرانی دغددغه زندگیشو داره. غربیها هم دارن. خیلی از شرقیها هم همینطور و مشترک ترین مشکل در زندگی اونایی که ازدواج کردن: مادر شوهر!!.

۱۳۸۸ اسفند ۲, یکشنبه

مدتها بود دلش می خواست قاطی روشنفکرا بشه. یه وبلاگ زد و با تلاش و گیر فراروون با بعضی ها دوست شد که خیلی از اونها هم فقط ادعای روشنفکری داشتن. حواسش بود چکار کنه که دیگران بهش بگن آدم خاصیه. یاد گرفت کتاب بخونه. کتاباش شد اونایی که دیگران بهش می گفتن . طفلی بعضی از کتابها رو نمی فهمید اما مجبور بود به به و چه چه کنه. فهمید که باید ادای کسایی رو در بیاره که تو خودشونن. آخرین مدل موبایل رو می خرید اما تلفن هاش رو به سبک و سیاق بقیه جواب نمی داد. آخه بی کلاسی بود تلفن رو همیشه جواب بده. در جمع هایی که فکر می کرد آدم ها عادی هستند سعی می کرد حرف نزنه. آخه حرف نزدن یه جور ایی نشون می داد که طرف تو خودشه و فرق داره با بقیه. تو تمام انجمن هایی که برای حمایت از آدمها بود شرکت می کرد اما در خفا یه قرون کمک نمی کرد و همش رو خرج سر و وضعش می کرد. آخه ته دلش هر کاری می کرد این ظاهر آدما خیلی واسش مهم بود. خلاصه اینکه کم کم بقیه باورشون شد طرف روشنفکره و تو خودشه و این حرفها. اما نمی تونست خیلی هم تو خودش باشه و مرموز. ادای بی حرفها رو در می اورد اما در نهایت اگر می گوزید هم تو وبلاگش می نوشت. اما وقتی کامنتی نداشت خیلی دپ می زد!
این بود داستان اونی که من می شناختم!

۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

ادعا می کنه که برای آزادی مبارزه می کنه. اما نمی دونه که روحش اسیر خودشه!!
و من همیشه در شگفتم از توان و طرفیت بعضی ها مخصوصا تو دوست خوبم. این ها رو همه بزار بازی های سرنوشت. خدا می دونه چقدر ته دلم چقدر غصه می خورم. اون آدم پلید آخه چطور دلش اومده که به تو از گل نازک تر بگه ؟ چه برسه به... اما می دونم که آینده خیلی واست روشنه.می دونم و باور دارم
!!! کاش پیش هم بودیم و کلی حرف می زدیم. آخه اسکایپ هم شد کانال ارتباطی ...

۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

«شما آنگاه که آرزومند اوج گرفتنید، روی به بالا دارید و من روی به پایین، زیرا که اوج گرفته ام! چه کس در میان شما هم خندیدن تواند و هم اوج گرفتن؟ آن که بر فراز بلندترین کوه رفته باشد، خنده میزند بر همة نمایشهای غمناک و جدی بودنهای غمناک.»
زنده‌ام که روايت کنم -- گابريل گارسيا مارکز
اینقدر کلک زد. اینقدر دروغ گفت. و اینقدر ... تا آخرش موفق شد!

۱۳۸۸ بهمن ۲۹, پنجشنبه

از خودم بدم می یاد وقتی آرزوهای حقیر دارم. خدایا هر چی که خودت می دونی خوبه پیش بیار.

۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

می دونم که دلش برای ایران تنگ نمی شه. اصلا عرق ملی و این حرفها تو کتش نمی ره. چهار- پنج سالی هست از ایران اومده بیرون.
نمی دونست اخبار سیاسی هم داریم. انتخابات پیشین رای نداده بود چون از ایران اومده بیرون و دیگه کاری با ادارات دولتی و این حرف ها نداشت. تا چندین روز بعد از انتخابات فکر می کرد که موسوی و کروبی کودتا کردن! معنی کودتا رو نمی دونست. دید از غافله داره عقب می مونه یه کم اخبارو خوند. از 100 متری یه نگاهی به یه تظاهرات انداخت و تا چندین شب فکر می کرد می یان تو خواب ترورش می کنن! به خاطر فعالیت های سیاسیش
و ... خلاصه یادمه این اواخر بهش گفتم: نمی خوای بری ایران یه سری به خانواده بزنی
گفت نه می ترسم تو ایران بگیرنم و پدرم رو در بیارن و نزارن دیگه برگردم.

حرصم می گیره که بعضی ها فکر می کنن چقدر نقش دارن در آینده ایران
خیلی حرص داره!
دلم می گیره واسه اونهایی که تو ایران برای آزادی تلاش می کنن و انوقت ما اینجا کلی واسه خودمون ادعا داریم.
با خودم هم هستم! بعضی وقتها از خودم شرمنده می شم که اینجا در آرامش نشستم و اخبار ایران رو دنبال می کنم و هی با خودم می گم صدا و سیما رو بگیرین. فلان کنین بهمان کنین. حق دارم اینو بخوام از بقیه؟ وقتی می برن و می کشن و یه خانواده برای ابد عزیزش رو از دست میده؟
فکر نمی کنم.
باید یه کم بیشتر فکر کنم به این قضیه.

۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

خیلی عجیبه که بعد از سی سالگی هنوز حس هایی باشه که تو زندگیت تجربه نکرده باشی . حسهایی که قابل وصف نیستن و نمیشه اسم روشون گذاشت.
خدایا دردو بلای این عشق کوچولو بخوره به جونم.

۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

ازش پرسید رنگ موهات چه خوشگله. چه رنگی می زنی. گفت نمیدونم خیلی قاطی پاطیه. گفتم چرا نمی گی بهش. گفت می خوای بگم بره رنگشو عین موهای من کنه؟ !!!

۱۳۸۸ بهمن ۱۶, جمعه

خسته شدم از مردانه و زنانه بودن.اخلاق زنانه. اخلاق مردانه ادبیات زنانه. ادبیات مردانه و ....
کی میشه همه چیز انسانی باشه؟ .
همه آدمهارو می تونیم از نظر نور پردازی . لباس. شخصیت و حقیقت و عمق بررسی کرد. کاش اما می شد یه گریزی بزنیم و خودمون رو هم بررسی کنیم.
چه برف قشنگی داره می باره. ببار ای ابر ببار
چه گیری داده این حکومت گه به ازدواج دانش آموزان دختر بیچاره
لابد یه چیزی به اون مردک می ماسه!

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

ظاهرن امشب اولین شبیست که می خوای آزاد و رها بخوابی کوچولو
میگفت که موهاش خیلی خراب شده و پایین موهاش خشک شده . گفتم که کوتاه کنی خیلی خوب می شه. گفت شوهرش دوست نداره موی کوتاه! گفتم موهای خودته. خراب بشه چی؟ گفت خوب اونم حق داره! گفتم تو مگه می گی اون موهاشو چی کار کنه؟ می گه نه. به من چه!

۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبه

مدتها بود که می خواستم جایی واسه خودم بنویسم. الان که شروع به نوشتن کردم بیشتر برای اینه که می خوام بزرگ شدی این روزای منو حس کنی. شاید بعدها خیلی از رفتارهای تو ریشه در این روزهای من داشته باشه. شاید دلت بخواد تو زندگی خودت نقش من رو بدونی
اما این نوشته ها در مورد تو نیست. احتمالا خیلی جاها اشاره هایی به تو خواهد شد. اما این مختص زندگی من خواهد بود که بی شک از این پس تو هم درش خیلی نقش خواهی داشت.