۱۳۸۸ اسفند ۱۳, پنجشنبه
مدتها بود که می خواستم با مخملباف لیبرال حرف بزنم. مدتها بود که دلم می خواست فریاد بزنم و بگویم جناب آقای مخملباف و خیلی های دیگر که امروز فریاد آزادی سر می دهید. یک عذرخواهی به من و خیلی از هم سن و سالهای من بدهکار هستید. هرگز از یاد نمیبرم درست در سالهایی که باید کلی شاد می بودیم و خندان این رژیم آخوندی با کمک هنرمندان انقلابی چون شما چه ها که بر روح و روان ما نیاوردند. دبستان که می رفتم مدیر مدرسه به ما گفت که برای نمایش فیلمی بعد از وقت کلاس از اولیا رضایت نامه بگیریم. و ما خوشحال از نمایش فیلم در مدرسه و با دوستان رضایت نامه را گرفتیم و پای فیلم نشستیم. غروب یک روز زمستانی بود که از قضا هوا هم زود تاریک می شد و ما بخت برگشتان کوچک را در کلاسی تاریک زل زده به پرده پروژکتور به تماشای توبه نصوح نشاندند ! جناب آقای مخملباف من با دیدن فیلم شما مرد انقلابی و مسلمان سالها ترسیدم و لرزیدم . سالها فکر می کردم که در قبر می گزارنم و من پشیمان از کارهای نکرده خود را در راه جهنم می دیدم. نمی دانم چه تحولی در زندگی شما رخ داد که یکباره چنین دگرگون شدی. اما برای من مخملباف هنوز هم همان مرد لاغر انقلابییست که توبه نصوح را برای کودکانی که هرگز کودکی نکردند ساخت!یادتان نرود یک عذر خواهی به من بدهکارید هر چند کودکی من باز نخواهد گشت!