می زنند. دستگیر می کنند. می کشند. تحقیرمان می کنند. خار و خاشاکمان می خوانند. می ربایند. تهمت می زنند. آواره مان می کنند. و ما ...
با انگشتانی به نشانه پیروزی همچنان می رزمیم!
نانجیبان، نجابتمان را ترس و ضعف می انگارند. و تا جایی پیش رفته اند که نعش عزیزانمان را و ربوده و بر آن نماز می خوانند و فریاد وا اسلاما سر می دهند و لابد در خفا بر سادگی و ترسمان قهقهه می زنند....
چاره ای نیست. تفنگ را باید پر نمود.